مروری بر کتاب «معناشناسی رنج و سختی در قرآن کریم»؛ از انتشارات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی

«هر آینه آفریدیم انسانی را در سختی و رنج» از نگاه قرآن، رنج واقعیتی انکارناپذیر و ذاتی زندگی است؛ اما این واقعیت میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. گاه رنج نشانه آزمایش الهی است، گاه پیامد انتخابهای نادرست انسان، گاه وسیله رشد و تعالی، و گاه نتیجه گناه و انحراف
بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «معناشناسی رنج و سختی در قرآن کریم» نوشته زینبسادات قوام که بههمت انتشارات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی منتشر شده، تلاش برای کشف معنای پنهان واژگان مرتبط با رنج در قرآن است. نویسنده با رویکرد معناشناسی توصیفی و روش همزمانی، شبکهای از مفاهیم کلیدی قرآن در خصوص رنج و سختی را ترسیم کرده و نشان میدهد که چگونه رنج در نگاه وحی، صرفاً تجربهای تلخ نیست، بلکه بخشی از سنت الهی برای پرورش انسان است.
«معناشناسی رنج و سختی در قرآن کریم» نوشته زینبسادات قوام که بههمت انتشارات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی منتشر شده، تلاش برای کشف معنای پنهان واژگان مرتبط با رنج در قرآن است. نویسنده با رویکرد معناشناسی توصیفی و روش همزمانی، شبکهای از مفاهیم کلیدی قرآن در خصوص رنج و سختی را ترسیم کرده و نشان میدهد که چگونه رنج در نگاه وحی، صرفاً تجربهای تلخ نیست، بلکه بخشی از سنت الهی برای پرورش انسان است.
مولف در مقدمه کتاب، این پرسش را مطرح میکند که چرا رنج موضوعی بنیادی است؟ بهباور وی، رنج از دیرباز در فلسفه، دین و روانشناسی یکی از مسائل اساسی انسان بوده است. متفکران یونان باستان، فیلسوفان مدرن، و ادیان بزرگ جهان، همگی به نحوی با این پرسش روبهرو شدهاند که چرا رنج وجود دارد و انسان چگونه باید با آن مواجه شود؟ از نگاه قرآن، رنج واقعیتی انکارناپذیر و ذاتی زندگی است؛ اما این واقعیت میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. گاه رنج نشانه آزمایش الهی است، گاه پیامد انتخابهای نادرست انسان، گاه وسیله رشد و تعالی، و گاه نتیجه گناه و انحراف. اثر قوام با تمرکز بر زبان قرآن و تحلیل دقیق واژگان میکوشد این لایههای معنایی را روشن کند.
از منظر چارچوب نظری و روششناسی کتاب، معناشناسی (Semantics) دانشی نوین است که به کشف معنای واژگان و روابط آنها در متن میپردازد. در مطالعات قرآنی، این رویکرد هنوز نوپا است، اما میتواند افقهای تازهای بگشاید. قوام در این اثر، معناشناسی را نه صرفاً بهعنوان ابزاری زبانشناختی، بلکه بهمثابه روشی برای فهم عمیقتر وحی به کار میگیرد.
در روش معناشناسی همزمانی نیز تغییرات تاریخی واژگان در طول قرون کنار گذاشته میشود و متن در یک برش زمانی خاص یعنی عصر نزول مورد بررسی قرار میگیرد. به این ترتیب، پژوهشگر تنها به آنچه در متن حاضر است تکیه میکند.
در این اثر، دو محور، ابزار اصلی نویسنده برای کشف روابط معنایی در قرآناند؛ همنشینی: بررسی واژگانی که در کنار هم در آیه آمدهاند و معنای یکدیگر را تکمیل میکنند، و جانشینی: بررسی واژگان مترادف یا مشابه که میتوانند بهجای یکدیگر قرار گیرند و از این طریق، شبکهای از معانی مرتبط شکل میدهند.
اثر در سه فصل تنظیم شده است. نویسنده در فصول سهگانه کتاب به معرفی مبانی معناشناسی میپردازد و نشان میدهد که چگونه این روش میتواند در مطالعات قرآنی کارآمد باشد. بهعلاوه، واژگان مرتبط با رنج بهطور مستقل بررسی میشوند. برای هر واژه، ابتدا ریشه و معنای لغوی آن بیان میشود، سپس کاربردهای قرآنی، روابط همنشینی و جانشینی، و در نهایت مؤلفههای معنایی استخراج میشوند. نهایتاً یافتههای زبانشناختی با آموزههای اخلاقی و تربیتی قرآن پیوند میخورد. نویسنده نشان میدهد که رنج در قرآن صرفاً یک پدیده زبانی نیست، بلکه واقعیتی وجودی است که آثار گوناگون بر انسان دارد و واکنشهای متفاوتی را برمیانگیزد.
تحلیل واژگان کلیدی:
«ضر»: واژه «ضر» ۷۴ بار در قرآن آمده است و بیشترین بسامد را دارد. این واژه به معنای آسیبی است که سلامت، آرامش یا آسایش انسان را از بین میبرد. در آیات، «ضر» غالباً با افعالی مانند «مسّ» و «کشف» همراه است: «وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا» (یونس/۱۲).
ضر هم جنبه فردی دارد و هم میتواند جنبه اجتماعی بیابد. مهمترین مؤلفه آن، جنبه آزمایشی و پرورشی است؛ رنجی که انسان را به یاد خدا میاندازد.
«بأس»: این واژه ۳۲ بار در قرآن بهکار رفته است و بیشتر به رنجهای اجتماعی و عذابهای ناگهانی اشاره دارد. نمونه آن در آیه «فَأَخَذَهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ» (انعام/۴۲) دیده میشود. «بأس» نشاندهنده شدتی است که جوامع را غافلگیر میکند. مؤلفه معنایی آن «تنبیه اجتماعی» است.
«أذی»: ۲۴ بار در قرآن آمده و بیشتر به آزار جسمی و روحی انسان از سوی دیگران اشاره دارد. «وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَی مَا آذَیْتُمُونَا» (ابراهیم/۱۲). ویژگی مهم این واژه آن است که کنشگر اصلی آن انسان است، نه طبیعت یا خداوند. بنابراین «أذی» بیشتر به روابط انسانی و آسیبهای اخلاقی مربوط میشود.
«ضیق»: ۱۳ بار در قرآن آمده و معنای آن تنگی، فشار و اضطراب روحی است. «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ» (حجر/۹۷). این واژه بار معنایی منفی دارد و غالباً محصول فشار اجتماعی و استهزای دیگران است.
«عسر»: ۱۲ بار در قرآن بهکار رفته و نشاندهنده دشواری و سختیای میباشد که غالباً ناشی از عملکرد خود انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره/۱۸۵). ویژگی مهم آن، تقابل با «یسر» است؛ یعنی رنجی که در برابر آسانی قرار میگیرد.
«مصیبة»: ۱۰ بار در قرآن آمده و بهمعنای حادثه یا بلای ناگهانی است. «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» (تغابن/۱۱). مصیبت گاه ناشی از خطای انسان است و گاه صرفاً امتحانی الهی.
«عنت»: ۵ بار در قرآن آمده و بهمعنای رنجی روحی ناشی از گناه است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلَا یُرِیدُ أَن یُحَمِّلَکُم مِّنَ الْعَنَتِ» (نساء/۲۸). ویژگی آن بار منفی شدید و ارتباط با ضلالت است.
«نصب»: ۵ بار در قرآن آمده و غالباً به رنج جسمی اشاره دارد. «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُ یَضِیقُ صَدْرُکَ» (حجر/۹۷). این واژه گاه با وسوسههای شیطانی مرتبط است.
«کدح»: ۲ بار در قرآن آمده و بهمعنای کوشش همراه با رنج است. «یَا أَیُّهَا الإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلَاقِیهِ» (انشقاق/۶). بار معنایی آن مثبت است؛ رنجی که نشانه شأن انسانی است و انسان را به خالقش نزدیک میکند.
«کبد»: یکبار در قرآن آمده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِی کَبَدٍ» (بلد/۴). این واژه بهمعنای رنجی وجودی و ذاتی در خلقت انسان است. برخلاف «نصب» که گذرا است، «کبد» جزء جداییناپذیر زندگی انسانی است.
قوام یافتهها و نتایج کلیدی را به شرح ذیل دستهبندی کرده است:
۱. رنج شرط انسانیت: بدون رنج، انسان معنای حقیقی خود را از دست میدهد؛
۲. تنوع رنجها: برخی رنجها جسمی، برخی روحی؛ برخی دنیوی، برخی اخروی؛ برخی مثبت و سازنده، برخی منفی و مخرب است؛
۳. رنج مطلوب و نامطلوب: رنجی که به رشد و تعالی بینجامد مطلوب است، اما رنجی که ناشی از خطا و گناه باشد، نامطلوب؛
۴. جهانشناسی قرآنی: رنج بخشی از سنت الهی و لازمه آزمون انسان است؛
۵. تأثیر شخصیت انسان: اثر رنج بسته به ظرفیت و واکنش فرد متفاوت است.
یکی از نقاط برجسته کتاب آن است که نتایج معناشناسی صرفاً در سطح زبانی باقی نمیماند، بلکه به پرسشهای بنیادین فلسفه دین نیز پاسخ میدهد. مسئله شر و رنج در الهیات همواره چالشی بزرگ بوده است. قوام در این اثر نشان میدهد که قرآن با تفکیک میان رنج مطلوب و نامطلوب، به این مسئله پاسخی خاص ارائه میدهد: «رنج بخشی از خلقت و لازمه رشد قلمداد میشود، اما ناشی از خطا و گناه، محصول انتخابهای انسان است». بدین ترتیب، هم خداوند منبع خیر باقی میماند و هم مسئولیت اخلاقی انسان برجسته میشود.
مخلص کلام آنکه کتاب «معناشناسی رنج و سختی در قرآن کریم» اثری است که لایههای پنهان مفاهیم قرآنی را آشکار کرده، نشان میدهد که رنج، برخلاف ظاهر تلخ خود، میتواند پلی برای تعالی انسان باشد.
«معناشناسی رنج و سختی در قرن کریم» بهقلم زینبسادات قوام در ۴۰۸ صفحه بههمت انتشارات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی منتشر شده است.
نظر شما :